همانطور که از اسم کتاب سبک سزار پیداست این کتاب توسط بهترین مربی سگ دنیا به اسم سزار میلان و ملیسا جو پلتییر نوشته شده است. اگر شما هم صاحب یک سگ هستید و اصول تربیت و نگهداری از آن را بخوبی نمیدانید و در بسیاری از معضلات رفتاری سگتان گیر افتاده اید کتاب سبک سزار به شما کمک میکند تا ناهنجاری های بوجود آمده و پیش رو را تصحیح کنید.
شما میتوانید از بخش رایگان بخوانید! ۱ فصل از این کتاب رابصورت رایگان مطالعه کنید و در صورت تمایل آنرا خریداری نمایید.
یکی از مهمترین خدمات در دسته حیوانات خانگی تربیت آن هاست که توسط مربی سگ انجام میشود. در حال حاضر بسیاری از مربیان سگ و یا صاحبین سگ های خانگی و کار در ایران از این کتاب به عنوان یک کتاب در زمینه رفتارشناسی سگ ها استفاده میکنند.
سزار میلان (Cesar Millan) یکی از کارشناسان رفتارشناسی سگسانان بوده که در زمینه بازپروری و اصلاح رفتارهای ناشایست سگ تخصص دارد.
تجربه و مطالعات سزار میلان باعث شد پس از سالیان سال مربیگری سگ های نژاد کوچک و بزرگ سبک و متد آموزشی خود را در قالب نوشته و کتابی به اسم سبک سزار در آورد.
آیا سگ شما بی جهت واق میزند؟
آیا رفتار خشونت آمیز نسبت به انواع محرکات دارد؟
آیا در زمان ورود مهمان جدیدالورود به روی آن میپرد؟
هیچ سگی در بدو از تولد خود ناهنجاری ندارد و همچون سی دی خام بدون هیچ معضل رفتاریست و در گذر زمان با رفتارهای اشتباه ما انسان ها دچار ناهنجاری و معضل رفتاری میشود. حال که ما خود باعث ایجاد این معضل شده ایم با دریافت یکسری از اطلاعات از دنیای سگ ها میتوانیم معضلات رفتاری را براحتی اصلاح کنیم.
1-صاحبین سگ ها
2-سگ های پرخاشگر
3-مربیان سگ
4-علاقه مندان به دنیای سگ ها
5-حامیان و dog lover ها
1-علاقه ای به سگ ندارند
2-اعتقادی به آموزش سگ ندارند
3-افرادی که فکر میکنند سگ هایشان بدون هیچ مشکلی با آنها زندگی میکنند
ساعت ۶:۴۵ صبح است و خورشید تازه از نوک قلهی کوه سانتامونیکا بالا آماده است. ما در مسیری ساکت و متروک به سمت شرق حرکت میکنیم. خوب است که هنوز هیچ نشانهای از انسانها دیده نمیشود. هنگامی که من با ۳۵ قلاده سگ در تپه میدوم؛ همواره مسیر خلوتتر را انتخاب میکنم. این سگها خطرناک نیستند، اما دیدن این صحنه که یک مرد با گلهای سگ پشت سرش میدود برای کسی که تا به حال این صحنه را ندیده باشد، ترسناک خواهد بود.
ما به مدت نیم ساعت میدویم. درحالی که دستیارم، جئووانی در پشت سر ما، سگهای عقب مانده از گله را هدایت میکند. البته این اتفاق به ندرت پیش میآید که سگی از گله عقب بماند. هنگامی که ما گروهی متوازن شدیم، رد پاهای ما در مسیر، یک رد پای واحد است؛ در واقع این گله تبدیل به «یک حیوانِ واحد» میشود. من نه تنها صدای نفسهای عمیقشان، بلکه صدای زخمهای سطحی که هر لحظه در مسیر، بر پاهایشان میافتد را هم میشنوم. آنها آرام و شاد هستند، و درحالی که سرشان پایین است و دم تکان میدهند، میدوند. این سگها بر طبق رتبههایشان مرا دنبال میکنند. اما از آنجایی که این گروه از گلهی معمولی گرگها در طبیعت وحشی بزرگتر است، آنها خودشان را بر اساس سطح انرژی (بالا، متوسط، کم) به دستههای کوچکتر تقسیم میکنند. سگهایی با جثهی کوچکتر باید سریعتر بدوند تا با گروه همگام شوند.
غریزه طبیعی سگها در این مسیر، تمام و کمال ارضا میشود. گاهی با خود فکر میکنم، این قضیه برای من هم صادق است.؛ آن هنگام که نفس عمیقی در هوای پاک و تمیز میکشم، در هوایی که هیچ اثری از آلودگی هوای لوسآنجلس در آن نیست. احساس شعف و شادی میکنم. من از طبیعت، سپیدهدم و سگها با تمام وجود لذت میبرم. و خوشحالم که به من این فرصت داده شده که از این روزِ کاری، که در واقع مأموریت من است، لذت ببرم.
در یک روز معمولی، ساعت ۶ صبح، من خانهام در اینگلوودِ کالیفرنیا را به مقصد مرکز روانشناختی سگ در جنوب لوسآنجلس ترک میکنم. جئووانی و من سگها را برای دستشویی پس از خواب شبانه به حیاط پشتی مرکز میآوریم. سپس آنها را سوار یک ماشین ون میکنیم و قبل از ساعت ۶:۳۰ به کوهستان میرسیم. حدود چهارساعت آنجا میمانیم. بهصورت متناوب ورزشهای استقامتی و سبک انجام میدهیم و سپس استراحت میکنیم.
ورزشها را من مشخص میکنم -مثل یک گرگ آلفا، من گروه را هدایت میکنم و آنها از من پیروی میکنند.- در گروه اعضای متفاوتی هست. مثل: سگهای زخمی و پس زده شده، سگهای رها شدهای که نجات یافتهاند و سگهای مراجعهکنندگان با هدف بازگرداندن آنها به ذات اصلیشان.
ما سگهایی از نژاد پیت بول، روتوایلر، جرمن شپرد و دیگر نژادهای قدرتمند داریم و در میان آنها اسپیرینگر اسپانیل، سگ تازی ایتالیایی، بولداگ، چیواوا هم داریم. وقتی من میدوم اکثر سگها بیقلاده هستند. اگر سگی به قلاده احتیاج داشته باشد، دستیارم این موضوع را برعهده میگیرد. اگر نسبت به این که سگی نمیتواند عضو مطیعی در گروه باشد، شک کنیم؛ حتماً در مرکز میماند و من از روش دیگری برای تخلیه انرژی او استفاده میکنم. با وجود تفاوتهایشان، آنها در یک گروه باهم فعالیت میکنند. غریزه اصلیشان، آنها را به پیروی از من که راهنمای گروهشان هستم و همکاری با دیگر اعضای گروه، سوق میدهد. هربار که این تمرین را انجام میدهیم، پیوندمان عمیقتر میشود. و این موضوع همان هدفی است که طبیعت از یک گروه سگ انتظار دارد.
جالب است که هنگام دویدن یا راه رفتن، بین سگها از نژادهای مختلف تمایزی وجود ندارد. آنها در حقیقت یک گروه هستند. اما در زمان استراحت به گروههایی از نژادهای مختلف تقسیم میشوند. سگهای نژاد روتوایلر دورهم جمع میشوند و حفرهای در خاک برای استراحت ایجاد میکنند. پیت بولها روی زمین کنار هم و البته در وسط گروه، زیر نور آفتاب دراز میکشند. جرمن شپردها زیر سایهی درختی استراحت میکنند. هرکدامشان سبک خاص خود را دارد. و سرانجام زمان برگشت فرا میرسد و آنها به گونهای که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، آمادهی بازگشت میشوند. نقش حیوان درونیِ آنها عمیقتر از نژادهایشان است.
حداقل در این سفر کوتاه اینگونه بهنظر میرسد. هر روزی که با سگها زندگی میکنم، چیزی جدید به من میآموزند. در برابر هرکاری که برایشان انجام میدهم، هزاران هزار نعمت به من باز میگردد.
ساعت ۱۰:۴۵: پس از چهارساعت تمرین فشرده در کوهستان، به مرکز بازمیگردیم. سگها در ایوان یا زیر سایه درختان پر برگ یا در «تایلند» استراحت میکنند. تایلند اسم انتخابی من برای لانههای استراحت، مختصِ نژادهای کوچکتر است. برخی از سگهای پر انرژی ترجیح میدهند که قبل از استراحت، در استخر مرکز، آبتنی کنند. در طول زمان استراحتِ آنها، بین ساعت ۱۱ تا ۱۲، زمان مشاوره و ورود سگهای جدید به مرکز است. بهترین زمان ممکن برای معرفی یک سگ زمانی است که تمام آنها خسته و درحال استراحت باشند.
از فعالیت بدنی و استراحت، زمان غذا دادن به آنها فرا میرسد. دقیقاً همان روالی که در طبیعت رخ میدهد. علاقهمندم که غذایشان را با دستان بیدستکش خودم آماده کنم؛ چراکه میخواهم بویِ راهنمایشان را در غذا احساس کنند. مراسم غذارسانی در مرکز بین یک و نیم تا دو ساعت طول میکشد. سعی داریم با استفاده از قوانین انسانی، از نظر روانشناسی برایشان چالش ایجاد کنیم تا تمرینی برای افزایش قدرت ارادهی آنها باشد. آنها در مقابل من به صف میایستند و صبر میکنند. پیش از همه؛ سگی که مهربانتر، ساکتتر و آرامتر است، غذا دریافت میکند.
این تمرین به بقیه سگها یاد میدهد که هرچه ساکتتر و آرامتر باشند، سریعتر خواستههایشان برطرف میشود. آنها باید بدون هیچگونه جنگ یا سلطه بر سگ دیگر، در کنار یکدیگر غذا بخورند. این کار یک چالش ذهنیِ اساسی برای سگها محسوب میشود، اما به ما اطمینان میدهد که گروه در آرامش است.
پس از غذا و کمی استراحت، دوباره نوبت به فعالیت بدنی میرسد. من به ورزش فشرده و ساختاری معتقد هستم. چراکه با این کار به سگها برای رسیدن به تعادل طبیعیشان، کمک میکنم؛ دنیایی که تحت نفوذ انسانها نیست.
فعالیت بعدی، سختترین آن هاست. -اسکیت سواری- باور کنید یا نه، زمانی که اسکیت سواری میکنم، اکثر سگها عاشق دویدن در کنار پیشوای اسکیت سوارشان هستند. من میتوانم حداکثر با گروهی ده نفره اسکیت سواری کنم، پس باید سه یا چهار مرتبه با گروههای مختلف این کار را انجام دهم. تا بعد ازظهر همهی آنها در این فعالیت شرکت کرده اند. سرانجام من و سگها خسته میشویم. درحالی که آنها برای چند ساعت استراحت میکنند، من مشاوره تلفنی میدهم و به کارهای دفتر رسیدگی میکنم. ساعت ۵ عصر، به مدت بیست دقیقه بیرون میرویم و توپ بازی میکنیم. سی تا چهل سگ در مرکز، بدون هیچگونه کشمکشی، با یک توپ بازی میکنند. من این امر را «قدرت گروه» مینامم که سبب رفتار هنجار و مناسب آنها میشود. هنگام غروب خورشید، سگها به محل استراحتشان میروند تا بقیه روز را آنجا سپری کنند. و حالا بهترین زمان است تا به سگهایی که نیاز به کمک دارند، رسیدگی کنم. برای مثال، «بیوتی» را بیرون میآورم، جرمن شپرد لاغر اندامی که مشکل او «پرخاشگری از روی ترس» است. اگر شخصی به او نزدیک شود؛ خود را عقب میکشد، فرار میکند یا این که حمله میکند. برای اتصال بند قلاده به قلاده گردنی او باید دنبالش کنم تا خسته شود و آنگاه صبر کنم تا سرانجام تسلیم شود. این کار را هزاران بار انجام میدهم تا او متوجه شود، زمانی که که دستم را جلو میبرم، بهترین کار این است که به سمت من بیاید. ازآن جایی که «بیوتی» در طول روز فعالیت بدنی انجام داده و در تمام کارهای گروه مشارکت داشته، پس در بهترین حالت ذهنیِ ممکن قرار دارد که من بتوانم روی ناهنجاریهای رفتاری او کار کنم.
امروز، بیش از ده سال از تأسیس مرکز روانشناختی سگها میگذرد. در این مرکز من به همراه همسرم، و چهار کارمند وظیفه شناس همکاری میکنیم. ما از سی تا چهل سگ در یک زمان نگهداری میکنیم. بسیاری از آنها از ابتدا با ما بودهاند. برخی از آنها را سگ خانگی خود مینامیم و هرشب با ما به خانه میآیند. ما به تعداد زیادی از آنها علاقهمندیم، پس بهطور متناوب آنها را به خانه میبریم. دیگر سگها مهمان ما هستند. آنها متعلق به مشتریان قدیمی ما هستند؛ کسانی که میخواهند سگهایشان تحت تأثیر تعادل گروه ما قرار گیرند. این مشتریان هنگام سفر نیز سگهایشان را پیش ما میآورند. برای این سگها که در سلامت روانی هستند، آمدن به مرکز ما مثل رفتن به اردو و ملحق شدن به دوستان قدیمی است. مابقی سگها در مرکز معمولاً مهمانهای موقت ما هستند. سگهایی که من برای بازپروری به مرکز آوردهام. نسبت سگهای همیشگی و موقت در مرکز، مساوی است. سگهای موقت، آنهایی هستند که از پناهگاهها، نجات داده شدهاند؛ همانهایی که گاهی باید به روش مرگ آسان از بین بروند، زیرا امیدی به بازگشت آنها به اجتماع نیست. دیگر سگهای موقت، متعلق به مشتریان خصوصی ما هستند. باید بگویم؛ این سگ ها، کسب و کار ما را زنده نگه داشتهاند. و سگهای نجات یافته از سازمانها، کمک میکنند، کارمای من جریان یابد. نیازی نیست که بسیاری از مشتریان، سگهایشان را برای بهبودی ناهنجاریها به مرکز بیاورند. همانطور که نیازی نیست همهی انسانها برای حل مشکلات رفتاری به گروههای درمانی بروند. در بسیاری از موارد، سگ برای بهبودی، تنها به مدیریت بهتر سرپرستش، بهعلاوه ایجاد قوانین، و حد و مرز و ایجاد ثبات در خانهی خودش نیاز دارد. اما موارد دیگری هم هست که تنها راه حل، آوردن سگ به مرکز است تا تحت تأثیر و حمایت همنوعان خودش دوباره سگ بودن را بیاموزد.
به دلیل این که بسیاری از سگها از مراکز امداد و نجات آمدهاند، هرکدام داستانی غمانگیز دارد که قلب را بهدرد میآورد. برخی از آنها توسط انسانها مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند. «رزماری» یکی از آنهاست. یک پیت بول دورگه که برای مبارزات غیرقانونی بین سگها تربیت شده بود. بعد از شکست در یک جنگ بسیار مهم، سرپرستش روی رزماری بنزین میریزد و او را به آتش میکشد. یک مرکز امداد و نجات حیوانات، رزماری را نجات میدهد. زخمهای ناشی از سوختگی بهبود مییابد اما این تجربهی مهیب او را تبدیل به یک سگ مهاجم و بسیار خطرناک در مقابل انسانها میکند. او شروع به گاز کرفتن انسانها میکند. من او را زمانی شناختم که به دو پیرمرد حمله کرده بود، سریعاً پیشنهاد دادم که برای بازپروری او را به مرکز بیاورم. از رزماری برای من سگی قاتل و خطرناک ساخته بودند، اما زمانی که او را به مرکز آوردم، با او در محوطه چرخ زدم و این کار مثل آب خوردن بود. تمام چیزی که او میخواست، محلی امن و پیشوایی باثبات بود که بتواند دوباره اعتماد او را به انسانها جلب کند. در گذشته؛ وقتی فردی او را میترساند، رزماری به او حمله میکرد چراکه از تجاربش یاد گرفته بود، اگر حمله نکند، آن انسان به او آسیب میرساند. بیش از دو روز طول نکشید تا اعتمادش را جلب کردم. بعد از آن، او به یکی از شیرینترین و مطیعترین سگهایی که بتوانید تصور کنید، تبدیل شد. او به دنیا نیامده بود تا قاتل باشد، انسانها او را اینگونه تربیت کرده بودند. هنگامی که در مرکز زندگی میکرد، تحت تأثیر انرژی باثبات و متوازن سگ ها، نشان داد که میتواند سگ آرامی باشد.
برای مشاهده ادامه بایستی این کتاب را خریداری نمایید…
تمامی محصولات ، ظرف 24 ساعت ابتدایی از فروشندگان و تولیدکنندگان جمع آوری و از طریق سامانه های ارسال محصولات پستی ارسال خواهد شد. زمان تحویل محصولاتی که آماده به ارسال هستند 2 الی 3 روز کاری و زمان تحویل محصولاتی که سفارشی تولید میشوند 5-7 روز کاری خواهد بود.
2-3 روز کاری
1 قطعه
همیارپت
سگ
1403/08/18
همیارپت یک برند ثبت شده (۳۶۵۸۴۸) در زمینه آموزش تخصصی سگ و تولید کننده ملزومات و اکسسوری حیوانات در ایران است.
1404 © تمامی حقوق برای همیارپت محفوظ است و هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد
طراحی شده با ❤️ توسط همیارپت
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.